درد و دل یک جوان ایـــــرانی

در مورد همه چیز و همه کس و دغدغه های اجتماعی و سیاسی جامعه ایرانی و ....

درد و دل یک جوان ایـــــرانی

در مورد همه چیز و همه کس و دغدغه های اجتماعی و سیاسی جامعه ایرانی و ....

:: فرزند بدبختی ::

پیرمرد بخت برگشته شکمش آب آورده بود . بچه های ولگرد با مسخره میگفتند :

 یارو آبستنه .... ! فردا میزاد.... !


یک روز که از کوچه ، همان کوچه ی کثیفی که پناهگاه زندگیه فلک زده ای بود ، میگذشتم .....


دیدم لاشه اش را به تابوت میگذارند .


پیرمرد بخت برگشته ، زاییده بود .


فرزند بدبختی چه میتوانست باشد ؟


...................... مرگ !


پیرمرد مرگ را زاییده بود !


کارو...

نظرات 2 + ارسال نظر

گاهی نعمتی برتر از مرگ نیست.

مهران 20 بهمن 1387 ساعت 01:05 ب.ظ http://www.divanehvar.blogsky.com

همه چیز مان مثل همه چیزمان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد